از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
درد دل یک مسلول ... برای بیان حقیقت
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 3227
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 2
........... درباره خودم ...........
درد دل یک مسلول ... برای بیان حقیقت
یک رهگذر

........... لوگوی خودم ...........
درد دل یک مسلول ... برای بیان حقیقت
............. بایگانی.............
زمستان 1384

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • شکوه ی ناتمام

  • نویسنده : یک رهگذر:: 84/12/5:: 10:59 عصر

    ای آسمان ! باور مکن ، کاین پیکره محزون منم
    من نیستم ! من نیستم

    رفت عمر من ، از دست من

    این عمر مست و پست من

    یک عمر با بخت بدش بگریستم ، بگریستم

    لینک عمر پای اندرگلم

    باری نپسرید از دلم

    من چیستم ؟ من کیستم



    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ